امروز : ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

The Woman in Black (2012)

خلاصه داستان :
یک وکیل به نام آرتور کیپس ( دنیل ردکلیف ) بعد از 4 سال از مرگ همسر خود هنگام زایمان ، هنوز درگیری ذهنی و عاطفی دارد . رئیسش به او یک فرصت شغلی دیگر می دهد تا بتواند روی پای خودش بایستد . آرتور به دهکده ای فرستاده می شود تا مدارک مربوط به ارت و میراث خانه خانم درابلو را که به تازگی فوت شده است بررسی کند . طی مدت زمانی آرتور متوجه می شود خانه روح زده است و این روح خشمگین اهالی منطقه را مورد اذیت و آزار قرار می دهد …

…..
زن سیاه پوش  اول به صورت کتاب نوشته شد . بعد به روی صحنه تئاتر رفت . یک نسخه تلویزیونی از آن ساخته شد و در نهایت در سال 2012 نسخه سینمایی آن به روی پرده سینماها رفت . گفته ها و شنیده ها حاکی از این است که این نسخه ضعیف ترین اقتباس است . داستان فیلم ویکتوریایی و تقریبا کلیشه ای است . مردی که همسرش را از دست داده و وضعیت مالی درستی هم ندارد، کاری برای او پیش می آید تا بتواند دوباره وضعیت مالی خودش را جفت و جور کند . ناگهان متوجه می شویم که این کار در دهکده ای خوفناک است . خانه ای ویلایی و ترسناک هم باید وجود داشته باشد . روح سرگردان و مزاحمی هم این اطراف پرسه می زند تا فیلم بتواند بهانه ای برای ترساندن داشته باشد!  در سال 2011  تب فیلم های هری پاتر می خوابد اما دنیل ردکلیف خیال ندارد تا مدتی از جوو پرسوناژ محبوبش بگذرد .او سال بعد اکران آخرین فیلم هری پاتر ، در این فیلم ظاهر می شود . نقطه ضعف فیلم هم همین است . ردکلیف را نمی توان به عنوان یک پدر و وکیل پذیرفت . اگر در خانه ترسناک فیلم پرسه می زند نگران روح ها و شخصیت آرتور نیستیم بلکه بیشتر یاد هری پاتری می افتیم که با ساعت هرمیون گرنجر به گذشته برگشته و به دنبال دیوانه سازهاست !  زمانی هایی وجود دارد که فیلم بیشتر به آثار مدرن شباهت دارد که با زمان وقوع داستان در تضاد کامل است . استفاده از جلوه های ویژه تمام ارزش این نوع آثار را کم می کند . فیلم ترسناک ” ماما ” هم دچار عارضه جلوه های ویژه زیاد بود . فیلم البته سکانس های زننده و ناخوشایند مخصوص خود را دارد که نقطه قوتش به حساب می آید . سکانس های ارجاع به گذشته خوش ساخت و ترسناکی دارد . افسانه می گوید هر زمان که زن سیاه پوش دیده شود یک کودک از بین می رود . کلیت قضیه هولناک است اما از طرفی دیگر عارضه ترس های آنی را هم داریم . ترس های کلیشه ای که حتی اشاره کردن به این نوع ترس هم در متن های نقد دارد به کلیشه تبدیل می شود ! فیلم برداری حرفه ای دارد . دکوپاژ دقیق و طراحی صحنه ویژه ای را شاهد هستیم . پر از اشیا عجیب و ترسناک که در گوشه و کنار کادر دیده می شود . پرده های گرد و خاک گرفته ، نقاشی های قدیمی ، عکس های وحشناک . پوستر فیلم هم با این روش متفاوت و ترسناک از آب در آمده . در این سکانس ها چیزهایی وجود دارد که یک طرفدار فیلم های ترسناک گوتیک انتظار دارد . البته شاه سکانس مربوط به افتتاحیه فیلم است . سه دختری که به دوربین خیره می شوند و در ادامه فاجعه رخ می دهد .  بیشتر از نقاط ضعف گفتیم اما در عوض بازیگران مکمل فیلم کار ارزشمندی از خود ارائه می دهند . مخصوصا جنت مک تیر ، نقش مادری را دارد که پس از مرگ فرزندش دچار جنون تقریبی شده است . ای کاش فیلم نامه فرصت بیش تری در اختیار او می گذاشت .
آثار ترسناک پر و پیمان توان این را دارند که تا مدت ها با ذهن بیننده درگیر شوند . زن سیاه پوش با تمام تلاشی که می کند فقط برای همان لحظه دیدن توان ترساندن دارد . ماندگار نمی شود . مدت زمان فیلم  زیاد نیست . خود این مقوله بد نیست ولی اگر کارگردان و فیلم نامه نویس بتوانند از زمان کم استفاده حداکثری بکنند . متاسفانه در زن سیاه پوش بیشتر درگیر این هستیم که شخصیت اصلی در خانه پرسه می زند و از سایه خودش می ترسد . خوشبختانه اتمسفر خانه ترس خوبی دارد و این سکانس ها خسته کننده نیست . با تمام ایراد ها که کاملا هم به فیلم وارد است ، به نسبت فیلم های ترسناک امروزی آبرومند است . دوربین به قاب خودش احترام می گذارد . کارگردان هر چه در توان داشته رو کرده است تا حفره های فیلم نامه رو بپوشاند . تقریبا موفق می شود . حداقل سرگرممان می کند و گاهی هم می ترساند .
 
مجید میرجمالی 

۲ دیدگاه