خلاصه داستان:
ریک بلِین (همفری بوگارت)، که در کازابلانکا صاحب یک نایتکلاباست، پی میبرد که عشق قدیمیاش، ایلسا (اینگرید برگمن)، با شوهرش، ویکتور لازلو، در شهر است. لازلو رهبر مقاومت اهل چکسلواکی است و آلمانها به دنبالش هستند؛ ایلسا میداند که ریک میتواند به آنها کمک کند از کشور خارج شوند – اما آیا او این کار را انجام خواهد داد؟
…
این درام رومانتیک را در ابتدا قرار بود ویلیام وایلر بسازد؛ اما از آنجایی که او مشغول کار بود، مایکل کورتیز سرانجام انتخاب شد. کورتیز یک مجاری یهودی بود که به آمریکا مهاجرت کرده بود. اگرچه «کازابلانکا» جزو فیلمهای درجه الف بود و با نویسندگان و ستارههای درجه یک ساخته میشد، هیچ کس فکرش را هم نمیکرد با فیلمی فراتر از معمولی روبهرو باشند. این قرار بود تنها یکی از چند صد تولید هر سالهی هالیوود باشد. علیرغم حضور نویسندگان بسیار، راجر ایبرت فیلمنامهی اثر را “به شکل شگفتآوری منسجم و یکپارچه” دانسته. اتحادیهی فیلمنامهنویسان آمریکا در سال 2006، این را بهترین فیلمنامهی تاریخ سینما نامید.
تمام فیلمبرداری کار، به جز یک سکانس در فرودگاه وَن نایز و بعضی نماهای آرشیوی از پاریس، در استودیوهای برادران وارنر انجام شد. توجه زیادی به نوع فیلمبرداری از برگمن شد. عموماً همان طور که خودش ترجیح میداد، از سمت چپ او از او فیلم گرفته میشد و اغلب فیلتری روی دوربین با نور دادن خاصی استفاده میشد تا درخششی در چشمان او پدید آید. تمام این موارد برای این طرح شدند که صورت او به نظر “به شکل توصیفناپذیری غمگین و لطیف و نوستالژیک” برسد. همان طور که ایبرت میگوید تعداد خیلی کمی نمای به یاد ماندنی در «کازابلانکا» هست؛ چرا که هدف کورتیز این بوده که تصاویر داستان را بیان کنند و نه اینکه به تنهایی به کار روند.
فیلم برندهی اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامهی اقتباسی شد و نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، بازیگر نقش مکمل مرد، فیلمبرداری، تدوین و موسیقی نیز بود. شخصیت اصلی فیلم، دیالوگهای ماندگار، تم موسیقی اصلیاش، همه جزئی از فرهنگ عمومی شدند. «کازابلانکا» عمدتاً در لیست بهترین فیلمهای تاریخ سینما قرار گرفته. اندرو ساریس این فیلم را “قاطعترین استثناء نظریه مؤلف“ خواند، که خودش اصلیترین طرفدارش در آمریکا بود. فروش فیلم در اولین توزیعش خوب بود، اما استثنایی نبود. همان طور که ایبرت میگوید احتمالاً هیچ فیلمی به اندازهی «کازابلانکا» در لیستهای برترین فیلمهای تاریخ سینما حضور نداشته است. (حتی با در نظر گرفتن «همشهری کین»، چرا که محبوبیت این فیلم گستردهتر است.) ایبرت اعتراف کرده اگرچه همواره از «همشهری کین» به عنوان برترین فیلم تاریخ سینما نام برده شده، «کازابلانکا» محبوبتر است. ایبرت میگوید هیچ گاه نقد منفیای راجه به فیلم نشنیده، اگرچه عناصر منفردی از آن را قابل انتقاد میداند، برای مثال جلوههای ویژهی غیرواقعگرایانه و تصویر خشکی که از شخصیت لازلو ارائه میشود.
البته پالین کیل اعتقاد داشت فیلم “فاصلهی زیادی از یک فیلم بزرگ دارد، اما رومانتیسیسم سطحی جذاب خاصی دارد.” اومبرتو اِکو نیز نوشت: “با هر متر و معیار انتقادی دقیقی… «کازابلانکا» فیلم خیلی معمولیایست.” او تغییراتی که در شخصیتها به وجود میآید را بیشتر ناهمگون دانسته تا پیچیده و از ضعف اعتبار روانشناختی فیلم و عدم تداوم کافی در تأثیرات دراماتیک سخن گفته؛ اما همچنین متذکر شده که به دلیل استفاده از کهنالگوهای چندگانه، فیلم در عین حال به «عمق هومری» میرسد.
* * *
از گوشه و کنار:
– عنوان فیلم در ابتدا Everybody Comes to Rick’s (همه به ]کافهی[ ریک میآیند) بود.
– بسیاری از نازیهای فیلم درواقع آلمانیهای یهودی بودند که از آلمان نازی گریخته بودند.
– در فیلم دلیل اینکه ریک نمیتواند به آمریکا برگردد، هیچ گاه آشکار نمیشود.
– هنگام فیلمبرداری، همسر بوگارت دائماً او را به رابطه داشتن با برگمن متهم میکرد؛ در حالی که برگمن و بوگارت در خارج از فیلمبرداری اصلاً به ندرت با هم حرف میزدند.
– این اولین حضور رومانتیک بوگارت بود.
– برای افزایش فروش خارجی فیلم، استودیو اصرار داشت بقیهی شخصیتهای نامطبوع فیلم هم باید از کشورهای دشمن باشند: ایتالیا!
– گفته میشود بسیاری از سایهها روی دکورها نقاشی شده بودند!
– از آنجایی که قد برگمن از بوگارت بلندتر بود، تمهیدات متفاوتی برای برعکس جلوه دادن این موضوع در جاهای مختلف فیلم صورت گرفت.
سهند الهامی
Director:
Writers:
Stars:
Casablanca (1942) – IMDb
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
عالی
شاهکار بی تکرار
واقعا عالی بود
دیدن فیلم کلاسیک در سینما خیلی لذت بخش است، ای کاش فیلم های بیشتری در ماه نمایش داده شود نه در حد یک یا دو فیلم.
فیلم زیر نویس داره؟
بله