امروز : ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

Biutiful (2010)

خلاصه داستان :
داستان زندگی کوبال ، مردی با دو فرزند ساکن آپارتمانی رنگ و رو رفته در بارسلونا را روایت میکند که مرکز فساد کاری
را برای مهاجران چینی و افریقایی میگرداند و از همسر دائم الخمر خود جدا شده است و زندگی مشقت بار خود را به سختی میگذارند
. اما وقتی میفهمد که سرطان دارد و دکتر تشخیص میدهد چند ماه بیشتر تا زنده ماندن او باقی نمانده است ، زندگی کوبال از وضعیت قبلی
خود نیز بغرنج تر میشود. در عین حال سعی میکند که به کار خود و زیردستان و از همه مهم تر بچه های خود اهمیت بیشتری در چند ماه باقی مانده بدهد…

ایناریتو پس از سه گانه مرگ خود که موفقیت فراوانی برای او کسب کرد، المان های و شگردهای روایتی را کنار گذاشت تا اینبار فیلم با مضمون تلخ تر و گزنده تری از زندگی و مرگ بسازد که در عین حال قابل ملموس تر از فیلم های قبلی باشد. اگر فیلم های قبلی با روایت چندین شخصیت می گذشت و دنیای آنها به یکدیگر متصل میشد این بار کوبال شخصیت محوری و اصلی داستان است که زندگی او دنیای اطراف خود را تحت تاثیر قرار میدهد و آدم های کنار خود را به یکدیگر مرتبط میکند. اینبار خبری از شهرها و کشورهای مختلف نیست و داستان روایتی ساده دارد که رگه هایی از مشغله های فکری ایناریتو همچون عدم ارتباط و دشواری زندگی در کشور غریبه را نیز در خود دارد. گرچه سه گانه مرگ ایناریتو به نظر بعد از بابل به اتمام رسیده بود، اما در بیوتیفول همچنان مرگ جز لاینفک داستان است که سایه ای به مراتب سنگین تر و عظیم تر از داستان های قبلی دارد.
 بازی خاویر باردم در القا کردن این سایه مرگبار در زندگی شخصیت کوبال مطمئناً یکی از نقاط قوت فیلم می باشد. باردم یکی از بهترین و تاثیرگذارترین بازی های کارنامه بازیگری خود را در این فیلم به نمایش در می آورد که شخصیتی زخم خورده و درمانده با حضور پر رنگ بر زندگی و دنیای اطراف را نشان میدهد و غیبت او در میان این دنیا و از بین رفتن این وابستگی، به یکی از دغدغه های مهم و وحشتناک زندگی اطرافیان او تبدیل میشود که تنها خود او این غیبت و تاثیر آن را درک میکند. باردم با بازی خود فیلم را چندین پله به بالاتر برده است.فیلم چندین داستان زندگی تلخ را به نمایش می گذارد که غلط املایی نوشته شده در اسم فیلم را بیشتر و بهتر معنی میدهد.
منتقدان به نسبت فیلم را دوست داشته اند و نظرات ضد و نقیض داده اند. فیلم در سایت Rotten Tomatoes میانگین 65 % را دریافت کرد.
کرک هانیکات از هالیوود ریپورتر که فیلم را بسیار دوست داشته نوشته است : « بیوتیفول روندی قدرتمند و خطی در روایت داستان دارد. با این حال در اغلب اوقات همین روایت خطی به خوبی هرچه تمام تر و مجلل نمایش داده می شود شعری با محتوای غم انگیز از عشق ورزیدن، پدر بودن و احساس گناه داشتن. »
کلویا پویگ از USA Today نیز فیلم را دوست داشته است : « بازی پر احساس و با روح خاویر باردم در تلاش و تقلا برای پیدا کردن راه درمان آن را تبدیل به حسی از امید میکند و از قدم های اشتباه که در برابر او شکل میگیرد رها میکند. »
پیتر تراورس از Rolling Stone می نویسد : « نماهای نزدیک با دیدی شاعرانه توسط رودریگو پریتو گرفته شده است. فیلم بی رحم است اما دنیای پوشانده شده با نگاهی خاص است که توسط بازیگری قاهر به نام باردم اجازه میدهد آن را از دید چشم های کوبال مشاهده کنیم. »
میک لاسیل از San Francisco Chronicle نیز نوشته است : « فیلم در بهترین و زیباترین حالت ممکن جریان دارد، در فضایی جریان دارد که به سختی میتوان آن را شرح داد. فضایی میان دنیای بیرون و دنیای داخلی و باطنی، فضایی بین عمل و تفکر، بین بدن و روح. »
راجر ایبرت نیز از بازی باردم می گوید : « قطعاً کمتر بازیگری همچون باردم وجود دارد که بتواند به نحو احسن با حزن و مصبیت های داستان فیلم کنار بیاید و آن را به زیبایی اجرا کند. »
 
* * *
از گوشه و کنار :
اجرای بازیگری خاویر باردم در فیلم که به طور کامل با زبان اسپانیایی بود، اولین اجرایی از این زبان بود که برای بخش بهترین بازیگر مرد اسکار انتخاب میشد و دیالوگ های آن نقش کلمات انگلیسی نداشت.
آلخاندرو ایناریتو اذعان کرده بود که در حین نوشتن فیلمنامه اولین و تنها فردی که برای بازیگری نقش کوبال به ذهنش رسیده بود، خاویر باردم بود.
صدای تپش قلبی که درصحنه بقل کردن کوبال و دخترش شنیده میشه از طریق میکروفون هایی ضبط شده که به پوست این دو بازیگر در صحنه وصل شده بود.
ایناریتو 14 ماه صرف تدوین فیلم کرد.

خشایار امامی فرد

۱ دیدگاه