خلاصه داستان : « آنتوان » ( لئو ) که از والدین ، به خصوص مادرش ( موریه ) بی توجهى میبیند ، به جاى مدرسه با دوستش ، « رنه » ( اوفاى ) به گردش مى رود . او به دلیل دزدیدن یک ماشین تحریر به دارالتأدیب فرستاده مى شود ، اما از آن جا فرار مى کند …
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید